غزلکوچه
نه می شود نباخت در طریقه ی قمار تو
نه می شود به سادگی گذشت از کنار تو
شبیه ماه و آفتاب در آرزوی هم ولی
نه تو در اختیار من - نه من در اختیار تو
همیشه درد می شوی همیشه درد می کشم
بدا به روزگار من - بدا به روزگار تو
تو نیستی ولی هنوز برای دل شکستنم
زمانه نقشه می کشد همیشه از قرار تو
از آن همه حساب ها نتیجه اش همین و بس
نه تو در انتظار من - نه من در انتظار تو
بعد از مدتها، برگشتنم به این وبلاگ مثل برگشتن یه مسافر از سفر بعد از سال ها به خونه ست.
گفتم یه خونه تکونی کنم و دوباره از سر بگیرم چند ساله که هیچ شعری ننوشتم.
در مقایسه با تلگرام و اینستاگرام و . . . اینجا مثل یه کلبه دنجی وسط جنگل میمونه برام.
امسال هم طبق روال هر سال هفت سین ادبی رو برقرار کردیم تا هفدهمین سالگرد این اتفاق رو در کنار دوستان قدیمی جشن بگیریم.
جای همه اونایی که باید بودند و به هر دلیلی امکانش نبود خالی.
Design By : Pars Skin |